جوانی نزدشیخیآمدوگفت :
سـه قفل در زندگی اموجوددارد که برای هر کدام کلیدیازشمامیخواهم!
قفل اول اینکه دوستدارمیکازدواجسالمداشتهباشم.
قفل دوم اینکه دوستدارمکارمبرکتداشتهباشد.
قفل سوم اینکه دوستدارمعاقبتبخیرشوم.
شیخ گفت:
برای قفلاولنمازترااولوقتبخوان.
برای قفلدومنمازترااولوقتبخوان.
برای قفلسومنمازترااولوقتبخوان.
جوان در حالیکه متعجب شده بود، عرض کرد: سه قفلبایککلید؟!
شیخ گفت: نماز اولوقت "شاه کلید" است!
موضوع مطلب :